پزشکي علوم پزشکي دانشگاه تهران
راز موفقیت: تلاش خیلی زیاد – این که بخواهم به هوش و استعداد فکر کنم به شدت مرا از تلاش کردن باز میداشت به همین خاطر صرفاً بر پشتکارم تکیه میکردم بعضی از یک امتحان به اندازه زحمت و تلاشم توقع داشتم نه استعدادم، گاهی نتیجه کمتر از حد انتظارم می شد که من را بسیار ناراحت میکرد ولی اجازه نمیدادم این ناراحتی زیاد ادامه یابد به تلاشم ادامه میدادم. چیزی که برای من به باور تبدیل شده بود این نکته بود که ایمان داشتم اگر تلاش کنم، در نهایت نتیجۀ مطلوبم را خواهم گرفت. گاهی این فکر سراغم میآمد که هر چه تلاش کنم نتیجه نمیگیرم ولی با تمام توان سعی میکردم این افکار منفی را از خود دور کنم. همیشه با خودم میگفتم این همه نمونه موفق که نتیجه زحمات خود را به بهترین شکل گرفتهاند، من چرا یکی از آنها نباشم؟ و برای رسیده به آن، بیشتر و بیشتر تلاش میکردم.
بهترین ویژگی روشنگران: به نظرم معلمهایش بود. یعنی در این مدرسه به خصوص در سال دوازدهم، هیچ کمبودی از جانب دبیر حس نمیشد و در میان معلمها خانم علیجانی از دید من تأثیرگذارترین بودند. دبیر زیست، هم تأثیرخیلی زیادی در من داشتند. به علاوه، مشاور دبیرستان، در لحظات حساس، کمکهای بسیار مؤثری به من کردند و راهنماییهایی که بسیار زیاد در روند کارم تأثیر داشت و برایم ارزشمند بود. در نهایت مدیریت مدرسه که دشوارترین و ارزشمندترین کار را به انجام رساندند و آن هم نتیجه گرد هم آوردن چنین تیمی به شکل منظم و منسجم و هماهنگ بود و انجام هر کار لازم برای موفقیت بچه ها. از تک تک اعضای روشنگران بسیار تشکر می کنم.
خاطره: روشنگران جو خیلی دوستانهای داشت و من حقیقتاً از تحصیل در چنین مدرسهای لذت بردم. برای من هر لحظه اش زیبا بود. در اردوی عید بعضی از زنگهای تفریح را با بچهها میگذراندم و اوقات بسیار مفرحی بود. در یکی از زنگهای مربوط به ناهار همگی منتظر آماده شدن این وعده بودیم که خانم مشاوران توپ آوردند و همگی تا حاضر شدن ناهار وسطی بازی کردیم، برای دقایقی همه چیز را فراموش کرده بودیم، این که به چه شکل فشردهای مشغول درس خواندن هستیم، این که شاید بعضیهایمان، نتیجه مطلوب خود را هنوز نگرفتهایم، همگی غرق در بازی شده بودیم و از ته دل میخندیدیم و خوشحال بودیم.